بعد تو خانه ی اجدادی من ویران شد
رفتی و شاعر دلخسته پریشان خوان شد
رفتنت حربه به دستان ملامت گر داد....
گفت: بی کس شدنت غصه ی صدچندان شد
پیش از این درد یتیمی که به جانم افتاد
با وجود تو و مهر تو کمی درمان شد...
وای...بی تو به کجای تن این ماتمزار
دل از انبوه مصیبت بتوان پنهان شد؟!؟!
بی شما زمزمه ی قریه ندارد شوری
بحر امید من از رفتنتان طوفان شد
باقی عمر ندارد ثمری بی یاران
دیده ام در غم هجرت زدگی باران شد
لحظه ی ناب اذان ،یاد غزلخوانی تان...
بر لبم ذکر دعا و نفس قرآن شد
((مهدی زکی زاده قریه علی4/12/92))
تقدیم به روح پاک و آسمانی دایی عزیزم حاج علی اصغرزکی زاده
امید که برسر سفره ی اکرام الهی میهمان و همنشین اولیاءالله باشند و علو درجات نصیب روحشان گردد.آمین
شادی روح جمیع رفتگان از اهل اسلام و بندگان مخلص درگاه الهی....فاتحه مع الاخلاص و الصلوات